دلم برای استاد تنگ شده. برای اون خانم مهندس؟!» گفتنش وقتی کار احمقانهای میکردم! :)
استادهای جالب داشتن واقعا نعمتیه. از استاد چی گرفته که یادم داد دوباره عاشق زندگی بشم، تا استاد کجا که دسیپلین کاری رو یادم داد. استاد کی که ترم دیگه قراره باهاش داشته باشم ولی تو همون برخوردهای کوتاه یادم داد چطور صمیمی و مودب باشم، و البته استاد کدام که یه طرحهایی از من کشید بیرون که تو خواب هم نمیدیدم!
و خوب استاد. اسم مستعاری نتونستم براش پیدا کنم. احساس میکنم همون استاد خالی برازندشه. از ازل که بارتعالی گفت نور باشد و نور شد»، استاد هم قرار بوده استاد شه. سر کلاس برامون شعر از حفظ میخوند و وقتی به جاهای ممیزیش میرسید میگفت: حالا خودتون بعدا برین بخونین!»
و شاید من هرگز بعد از دانشگاه باهاش ملاقات نکنم اما دلم میخواد هرگز یادم نره چه ترم فوقالعادهای رو باهاش گذروندم.
استاد ,یادم ,باهاش , ,ترم ,رو ,یادم داد ,بوده استاد ,استاد شه ,قرار بوده ,هم قرار
درباره این سایت