محل تبلیغات شما



  یه آرزو می‌کنم همین حالا، همین‌جا. یه آرزو می‌کنم و کنارش یه آرزوی دیگه. آرزوی اولم یه راز مگو هست. اما آرزوی دومم اینه که دفعه‌ی بعدی که شروع می‌کنم پستای قدیمی وبلاگمو خوندن، یادم رفته باشه آرزوی اولم چی بوده. 


  تصمیم گرفتم که می‌خوام خواب بمونم. یه خواب سبک در حدی که منو بی حرکت نگه داره. و مادرمو حس کردم که اومد بالای سرم و نبضمو گرفت و انگشتشو جلوی دماغم گذاشت و خطاب به پدرم گفت:

  زنده‌ست»

  ولی من می‌خواستم به هر قیمتی خواب بمونم. پس یه خواب برای خودم طراحی کردم. خوابی طراحی کردم که داخلش می‌خواستم خواب بمونم. و برای خواب‌ موندنم خوابی طراحی کردم. خواب شن بازی. 

  من ۲۰ ساعت خواب بودم و خواب دخترکی رو می‌دیدم شبیه به من که داشت رویای شن بازی می‌دید.


  ای کسی که پست‌های منو یدی، به این آدرس و کسی هم متاسفانه برات تره خورد نکرد: بیا با هم آشنا بشیم! :)) جدی می‌خوام انگیزه‌تو بدونم.

  و دوست دارم بدونم اون bf آخر آدرست چیه؟ اگه هنوز می‌خونیم لطفا نظر بده خیلی مشتاقم!


  دلم برای استاد تنگ شده. برای اون خانم مهندس؟!» گفتنش وقتی کار احمقانه‌ای می‌کردم! :)

  استادهای جالب داشتن واقعا نعمتیه. از استاد چی گرفته که یادم داد دوباره عاشق زندگی بشم، تا استاد کجا که دسیپلین کاری رو یادم داد. استاد کی که ترم دیگه قراره باهاش داشته باشم ولی تو همون برخوردهای کوتاه یادم داد چطور صمیمی و مودب باشم، و البته استاد کدام که یه طرح‌هایی از من کشید بیرون که تو خواب هم نمی‌دیدم! 

  و خوب استاد. اسم مستعاری نتونستم براش پیدا کنم. احساس می‌کنم همون استاد خالی برازندشه. از ازل که بارتعالی گفت  نور باشد و نور شد»، استاد هم قرار بوده استاد شه. سر کلاس برامون شعر از حفظ می‌خوند و وقتی به جاهای ممیزیش می‌رسید می‌گفت: حالا خودتون بعدا برین بخونین!» 

  و شاید من هرگز بعد از دانشگاه باهاش ملاقات نکنم اما دلم می‌خواد هرگز یادم نره چه ترم فوق‌العاده‌ای رو باهاش گذروندم. 


  حالم از این پستای "تفکر مثبت" و "سبک زندگی خاص" و "رنگی رنگی" به هم می‌خوره. اما دلم می‌خواد یه چیزی که برام داره کار می‌کنه رو باهاتون به اشتراک بذارم. 

  خوب الان مدت زیادیه که من یه دفترچه رو همیشه همراه خودم دارم. چیزای زیادی توشه. to do list روزانه‌م، اهدافی که برای سال و ماه در نظر دارم، چیزای جالبی که می‌شنوم، ایده‌هایی که به ذهنم میاد، دخل و خرجم، و کلی چیز دیگه.

  یه بخش جدیدی که بهش اضافه کردم gratitute sesh هست. هر وقتی که احساس بدبختی و منفعل بودن می‌کنم می‌شینم کنار و چیزایی که قدردانشون هستم رو لیست می‌کنم. 

  ممکنه درباره‌ی این که ناخن‌هام خوش‌فرم هستن بگم، شاید از این که استادم اون هفته ازم تعریف کرده، آدمای جالبی که تو زندگیم هستن. 

  نه انرژی مثبتی داره، نه از قشنگیای دنیاست. شاید فقط یه یادآوریه برای اوقاتی که مغزم تصمیم به تنبلی می‌گیره و خودشو با بدبختیام منفعل می‌کنه.


  این نکبتی که روی مملکتم رخنه کرده رو نمی‌دونم چه بنامم. اهداف زیادی دارم، انرژی زیادی در وجود منه. اما آیا دوست دارم اهداف و انرژیم رو در کشور دیگه‌ای خرج کنم؟ بمونم اینجا و در صورت نکبت تف بندازم، و نکبت شاید یه روزی اتوبوسمو چپه کنه یا هواپیمامو بندازه زمین. نکبت ممکنه انقدر بهم استرس بده که درخواب سکته کنم یا در بیداری خودکشی. 

  بمونم اینجا و در دل نکبت زندگی کنم، شاید این آسون‌تر باشه. شاید درد زندگی درون نکبت کمتر باشه تا این که از اینجا برم و نکبت رو از دور ببینم، و ببینم نکبت چقدر سیاه و عظیم و چرک‌آلوده. و در خونه‌‍ای که مال خودم نیست، در کوچه‌ای که خوار و بار فروشش به زبان مادری من حرف نمی‌زنه، تنهایی زانوی غم بغل بگیرم و نکبت رو از پنجره‌ی اتاقم تماشا کنم که چطور کیلومترها دورتر، خاکی رو که عاشقانه دوستش دارم به توبره می‌کشه.

  نه، من اینجا می‌مونم. من، داروگی که به سه زبان زنده‌ی دنیا مسلطه، داروگی که هموطناش دائما به خاطر سبک زندگیش غرب زده صداش می‌کنن، ترجیح می‌دم اینجا بمونم و به زبان شیرین فارسی به روح نکبت بگم: ریدم دهنت ک.ص.کش!»


  می‌گن شاه سلطان حسین صفوی، وقتی که محمود افغان اصفهان رو محاصره کرده بوده، به فکر چاره میوفه. گروهی از متخصصین(!) دولتی رو دور خودش جمع می‌کنه و متخصصین کارآمد بهش می‌گن برای دفع افغان ها یه گونی نخود بیارین و روی هر دانه نخود صلوات بفرستین و باهاش آش نذری بپزین تا افغان‌ها شهرو ترک کنن.( چه می‌دونم شایدم گفتن آیت‌الکرسی بخونین، حالا این مهم نیست که دقیقا با چه تعداد نخود چه کاری انجام شه. لب مطلب همینه به هر حال!)

  افغان‌ها می‌ریزین توی شهر، زمین‌های کشاورزی رو آتیش می‌زنن، مردم رو می‌کشن و خانه‌ها رو غارت می‌کنن، در حالی که شاه مملکت داشته آش می‌پخته.

  نتیجه‌ی اخلاقیشم خودتون برین پیدا کنین. 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها